برنامه درسی متمرکز و غیرمنعطف، که به معلم اجازه خلاقیت و تنوع در روشها را نمی دهد، بزرگترین عامل تخریب جایگاه معلمی است. اگر به دنبال یافتن شگفتانهای به عنوان هدیه روز معلم هستیم، هیچ چیزی به اندازه تحول بنیادین در ساختار برنامه درسی برای آنها شیرین نخواهد بود. در این تحول، باید برنامه درسی کنکوری حذف، و جای خود را به برنامه درسی متنوع و همگرا بدهد.
دانشآموزان و اولیاء محترم و حتی مسئولین تعلیم و تربیت رسمی، همیشه در روز معلم به دنبال راه و روشی برای تقدیر از معلمان زحمتکش هستند؛ معلمانی که با وجود تمام سختیهای زندگی، عاشقانه برای رشد و تعالی فرزندان این سرزمین تلاش میکنند. به نظرتان بهترین هدیه برای روز معلم چه چیزی است؟ پول؟! رتبه؟! امکانات رفاهی؟! … ؟ هر چند که معلمان عزیز ما با مشکلات معیشتی دست و پنجه نرم میکنند، ولی به نظر، بزرگترین هدیه به معلمان، احیاء جایگاه و منزلت و شأن معلمی است.
احتمالا در ذهنتان خطور میکند که برای احیا شأن معلمی همایشی برگزار کنیم و از تجربیات تلخ و شیرین معلمان بگوییم و در نهایت با لوح تقدیری از تک تک معلمان تشکر کنیم. اما به نظر بنده این برنامههای کلیشهای نه تنها دیگر توان زنده کردن جایگاه معلم را ندارد، بلکه به جلسات کسلکنندهای تبدیل شده است که خود معلمان عزیز هم از آن شاکی هستند. پس واقعا بهترین هدیه برای معلمان عزیزمان که احساس کنند منزلتشان در جامعه حفظ شده است، چیست؟ اساسا شأن و منزلت معلمی را چه چیزی ویران کرده است که با اصلاح آن، این جایگاه احیا میشود؟ اگر به دنبال هدیه متفاوت هستیم باید ریشه معضلات را شناسایی کنیم. چه کنیم تا بتونیم هدیه متفاوتی به معلمان عزیزمان بدهیم؟
تحول بنیادین یعنی بنیادین
واقعیت ماجرا این است که ساختار موجود آموزش و پرورش که به تعبیر مقام معظم رهبری یک ساختار کهنه و پوسیده است، بزرگترین عامل تخریب شأن معلمی در جامعه است. الگوی قدیمی، غیر دینی، ناکارآمد، متمرکز آموزش و پرورش نه تنها استعدادهای دانشآموزان را شکوفا نمیکند و نه تنها تمدن ایرانی اسلامی را ایجاد نمیکند، بلکه قادر به حفظ جایگاه و شأن معلم هم نیست؛ معلمی که جدیترین بازیگر وزارت آموزش و پرورش و در خط مقدم تربیت رسمی عملیات میکند. به همین جهت بزرگترین هدیه به معلمان عزیز و بزرگوار، تحول بنیادین آموزش و پرورش است.
شاید کارشناسی در حوزه تعلیم و تربیت نیابید که معتقد به تحول بنیادین نباشد. با این حال هر کسی از زاویه خودش این تحول را تفسیر معنا میکند، تا جایی که در برخی از تعابیر، صرفا لفظی از تحول باقی میماند، چه برسد به این که تحول مذکور بنیادین هم باشد. بدون تعارف نمیتوان دم از تحول بنیادین زد و صرفا به چهار پنج مورد اصلاح در نظام تربیت رسمی بسنده کرد. اگر به دنبال تحول بنیادین در جایگاه معلم هستیم، باید تحول بنیادین را بنیادین دنبال کنیم.
در غیر این صورت با کلمات قشنگی همچون تحول بنیادین صرفا معلمان را بیشتر اذیت کردهایم. حال چه کنیم با این تحول بنیادین، جایگاه معلم احیا شود؟
.
مسائل اهرمی تحول
اگر در تحول بنیادین به دنبال شمارش و اصلاح تک تک مسائل آموزش و پرورش باشیم، شاید عمر نوح هم کافی نباشد، کما این که اگر در اخلاق به دنبال شناخت مسائل و اصلاح تک تک رذائل خودمان باشیم، چند دور باید روی زمین متولد شویم و از دنیا برویم، شاید بتوانیم برخی از کمالات اخلاقی را کسب کنیم. معمارها اصطلاحی در ساخت و ساز خانهها دارند با عنوان دیوار حمال! دیوار حمال دیواری است که بار اصلی ساختمان بر روی آن است و اگر تخریب شود، کل ساختمان تخریب میشود. تصور کنید به دنبال تخریب و ساخت مجدد ساختمانی هستیم. به جای توجه به بنیانهای اصلی ساختمان به مصالح فرعی ساختمان بپردازیم. به نظرتان چه نتیجهای دارد؟ نه تنها زمان افراد از بین میرود بلکه با تغییر در و پنجره و … تصور میکنیم تحول حاصل شده است، درحالی که هیچ اقدام اساسی برای تحول انجام ندادهایم.
در نظام آموزش رسمی هم دقیقا همین ماجرا حاکم است. اگر به دنبال تحول بنیادین هستیم که جایگاه معلم احیا شود، باید بتوانیم مسائل اهرمی تحول را بشناسیم؛ مسائلی که با تحول در آن نه تنها به عمر نوح نیازی نیست بلکه با تحول در آن مسائل اهرمی و گلوهگاهی، به صورت دومینو، تحول در تمام ارکان نظام رسمی و به تبع آن، جایگاه معلم رخ خواهد داد. یکی از محوریترین گلوگاههای تحولی در نظام تربیت رسمی که جایگاه معلمی را متحول خواهد کرد، برنامه درسی است. حال چطور برنامه درسی جایگاه معلم در مدرسه را تحقیر میکند؟
برنامهدرسی کتابمحور به جای معلممحور
متاسفانه دم از حفظ حرمت معلم میزنیم، ولی در واقع معلمان عزیز صرفا کارگران برنامه درسی متمرکز و غیر منعطف هستند. برنامه درسی متمرکز برنامهای است که صفر تا صد در وزارت آموزش و پرورش طراحی و تدوین میشود و معلم باید خط به خط و دقیقا طبق بودجهبندی کتاب و با همان روش واحدی که مرسوم است، محتوای کتابها را به دانشآموزان یاد دهد و در نهایت، طبق الگوی خاصی از این محفوظات امتحان بگیرد. در این الگو کتاب درسی واحد و متمرکزی محور است و معلم کاملا در حاشیه است. در حالی که معلم است که تنوعات هویتی، فرهنگی، جغرافیایی، جنسیتی و حتی سیاسی، مذهبی دانشآموزان را درک میکند و همین معلم است که میتواند بهترین روش و بهترین محتوا و منبع را متناسب با اقتضائات دانش آموز انتخاب کند.
غول کنکور؛ قاتل حرمت معلمی
مهمترین قاتل حریم معلمان عزیز ما، برنامهدرسی کنکوری است؛ برنامهای که نه تنها مسیر رشد و پیشرفت دانشآموزان را هموار نمیکند بلکه به شدت جایگاه و شأن معلمی را هم تحقیر میکند. در برنامه درسی کتاب محور، محوریت معلم خدشهدار میشود ولی در برنامهدرسی کنکوری هویت معلم آسیب میبیند. در فضای برنامه درسی کنکوری معلم احساس تعلیم و تربیت ندارد بلکه خود را به عنوان شخصی میبیند که باید یک سری مهارتهای تستزنی به دانشآموزان آموزش دهد و در نهایت با فراگیری این مهارتها آنها بتوانند بهتر تست بزنند و در نهایت، رشتههای بهتری انتخاب کنند؛ رشتههایی که به زعم آنها درآمد بیشتر و جایگاه اجتماعی بهتری دارند.
.
هدیه روز معلم؛ برنامه درسی متنوع اما همگرا
تمام کارهایی که برای روز معلم انجام میشود، زمانی میتواند مفید و موثر باشد که باعث تغییر و تحول ساختاری جایگاه معلم شود، در غیر این صورت کاملا مقطعی و ناکارآمد خواهد بود. اگر به دنبال پیدا کردن شگفتانهای به عنوان هدیه روز معلم هستیم، هیچ چیزی به اندازه تحول بنیادین در ساختار برنامه درسی برای معلمان شیرین نخواهد بود.
در این تحول باید برنامه درسی کنکوری حذف شود و جای خود را به برنامه درسی متنوع اما همگرا بدهد. منظور از این الگو چیست؟ انسانها به غیر از حقیقت الهی فطری که امر مشترک میان تک تک آدمهاست، به حسب طبیعت تنوعاتی دارند که این امر مشترک و این حقیقت متنوع، باید در فرآیند تربیتی لحاظ شود. دین اسلام با این که یک دستور العمل جامع برای هدایت تمام انسانها آورده است ولی با این حال اقتضائات متنوع آدمی را رعایت کرده است. این اقتضائات متنوع انسانی چیزی جز تنوعات مزاجی، شاکلهای، فرهنگی و جغرافیایی نیست که هویت افراد در جامعه را نشان میدهند.
.
البته طراحی برنامه درسی عملیاتی به این معنا نیست که هر کسی هر چیزی که دلش خواست ولو خلاف عقل و دین باشد به فرزندان آموزش دهد، بلکه در چنین رویکردی برای همگرایی بین تمام دانش آموزان باید اصول و قواعد و اهداف کلان تربیت رسمی تبیین شود و همه برنامههای درسی عملیاتی ذیل این برنامه درسی راهبردی ملی طراحی شوند. در واقع، برنامه درسی راهبردی اهداف و خطوط قرمز تربیت یک انسان موحد را بیان میکند و برنامه درسی عملیاتی این دانش آموز موحد را متناسب با جامعه خود تربیت میکند به نحوی که این دانش آموزی توحیدی برای جامعه خود مفید و موثر باشد. همچنین برنامه درسی راهبردی اصولی دارد که بر اساس آن به مدارس آموزش میدهد چگونه میتوانند ذیل این راهبردها متناسب با شرایط محیطی خودشان برنامه درسی عملیاتی طراحی کنند تا دانش آموزان بهتر یاد بگیرند که البته در چنین شرایطی توحیدیترین مسائل را هم بهتر از الگوی رایج یاد میگیرند. خلاصه اگر به دنبال هدیه دادن به معلمان عزیزمان هستیم، باید برنامه درسی عملیاتی، راهبردی را جدی بگیریم.
منتشرشده در خبرگزاری فارس