بیشک مهمترین مسئله عمومی کشور در سال 1399 کرونا است؛ این ویروس منحوس، با همه تهدیدهایش، فرصتهای بسیاری را نیز برای کشور رقم زده است؛ در این میان حوزه فضای مجازی از مهمترین حوزههای عمومی متأثر از کروناست. یادداشت پیش رو بخش دوم از سفرنامه تحولات فضای مجازی در سال 1399 است که در آن تلاش می کنیم تا نگاهی سریع بر تحولات عرصه فضای مجازی در سال 1399 بیندازیم و پیشنهادهای لازم برای سال 1400 را طرح نماییم.
۲.۲. منزل دوم: سیری در نظامهای اجتماعی مجازی
در منزل دوم بایستی به تحولات فضای مجازی در نظامسازیهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و … بپردازیم؛ امیدواریم که آنچه در این سیر میبینیم، مواجههای فعالانه باشد.
در نظام فرهنگی و اجتماعی که خانوادهمحوری، هویت و سبک زندگی اسلامی-ایرانی، ارزشهای اساسی ماست، بیشترین تحولات برآمده از فضای مجازی را شاهد بودیم، از ابتدای سال ۹۹ مسئله آموزش مجازی و سامانه شاد کانون توجهات بود و با مسائلی نظیر لایو جنجالی پسر ۱۴ ساله با خانم مشهور، ترویج فساد و فحشاء توسط ساسی مانکن، رشد جدی بازیهای رایانهای در محدودیتهای کرونایی و درعینحال سهم ۲.۶ درصدی بازیهای ایرانی از بازار چهار هزار میلیارد تومانی این صنعت در سال ۹۹، نگرانی والدین از اتصال دانش آموزان در شبکههای اجتماعی، اقبال دانش آموزان و دانشجویان به پلتفرمهای آموزشی خارجی با پشتوانههای فکری و مادی غربی، ، طرح انتخاب هر ایرانی یک تلویزیون اینترنتی وزارت ارتباطات، رشد ۶۵ درصد بازیهای رایانهای، ماجرای ویدئوی جنجالی پرسش از کودکان درباره مسائل جنسی توسط ژلوفن تی وی، محکومیت آپارات در خصوص مسئولیت پلتفرم، رشد سه برابری اپلیکیشنهای کتابخوان و … تا انتهای سال ادامه داشت.
در موضوع مسائل فرهنگی و اجتماعی اقداماتی با عنوان صیانت از کودک و نوجوان صورت گرفت اما اولاً صیانت از کودک و نوجوان موضوعی برآمده از دکترین غربی حکمرانی فضای مجازی است و ما در جامعه اسلامی، کوچکترین هسته اجتماعی را «خانواده» می دانیم و بایستی «صیانت از خانواده» را دنبال نماییم، ثانیاً این اقدامات نه کافی بوده است و نه تا زمانی که در بستر و قلمرو بیگانه باشد کارآمد خواهد بود، در این راستا نیز باید به فکر قلمروسازی در فضای مجازی باشیم، موضوعی که در طراحیهای شبکه ملی اطلاعات به خوبی دیده شده است.
در خصوص نظام فرهنگی و اجتماعی در فضای مجازی دو محور بیش از بقیه توجهات را جلب میکند، اولاً غفلتهای انباشته از نظام بازی و سرگرمی که با خانهنشینیهای ناشی از کرونا، بهصورت تحولی این عرصه را در کشور و بر بستر فضای مجازی توسعه داده است در برخی از موارد این توسعه بر بستر پلتفرمهای بومی بوده است و در برخی موارد متأسفانه این سرگرمی در پلتفرمهای بیگانه و عموماً آمریکایی به وجود آمده است و تأسفبارتر اینکه وزیر ارتباطات در مجلس و در پاسخ به انتقاد نمایندگان به رها بودن فضای مجازی مدعی میشود که اینستاگرام با بستن پلتفرمهای دیگر به قطب سرگرمی تبدیل شده است و حال آنکه این شخص وزیر است که در انجام تکالیف خویش کوتاهی نموده است و حال نه تنها مسئولیت نمیپذیرد بلکه ترک فعلش را مایه مباهات و افتخار و دستمایه بازیهای سیاسیاش نموده است. ثانیاً در بعد نهادی، ساترا یا سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر استراتژی عجیبی را دنبال نموده است، این سازمان که در سال ۹۸ با چالش مشروعیت از سوی رسانههای قدرتمند و عظیمی نظیر آپارات، کافه بازار و … مواجه بود، بهیکباره و به بهانه کرونا، توافقات و تفاهمنامههای پیدرپی را با بازیگران خصوصی و دولتی اعم از اپراتورها، شرکتهای خصوصی، سازمان تبلیغات اسلامی، ایرانسل، آموزشوپرورش و … در سال ۹۹ به عمل میآورد و بهطور خاص مجوزهای متعددی را در توافق با رسانههای صوت و تصویر فراگیر صادر کرده است و این مجوزهای موقت که همچنان ادامه دارد، شاید به فراخور محدودیتهای کرونا و آنچه بهعنوان لغو بسیاری از برنامهها، کنسرتها، تئاترها و محدودیت برای حضور در مکانهای مذهبی عنوانشده است، مناسبت داشته باشد اما بایستی توجه نمود که پس از نهادینه شدن خدمات مجوز دادهشده، تنظیمگری آنها دیگر مقدور نخواهد بود و مثلاً خدمتی نظیر مدرسه فیلیمو زمانی که گوی رقابت را از سامانههای آموزش رسمی ربوده است دیگر بهراحتی امکان تنظیمگری نخواهد داشت. با مروری بر سیل مجوزها، هر کارشناسی ظنین میشود که چگونه عِده و عُده ساترا برای بررسی شرایط درخواستکنندگان کفایت میکند؛ افزون بر این وظیفه ساترا فراتر از این هم رفته و با ورود محتوایی و صدور مجوزها برای ویژهبرنامههای منتشرشده در رسانههای صوت و تصویر فراگیر، از خیلی از قواعد و ضوابط صداوسیما عدول کرده است.