جوانگرایی گفتمانی است که مانند بسیاری از گفتمانهای سازندهی دیگر در ایران، رهبر معظم انقلاب اصلیترین مروّج آن بودهاند. بیانیهی گام دوم انقلاب، نقطهی عطفی در امتداد تاکیدات معظم له بر نقش جوانان در بنای تمدن اسلامی به حساب میآید که در بخش عمدهای از آن، این نسل به مخاطب انحصاری پیام ایشان تبدیل میشوند. قشری که بار اصلی گام دوم انقلاب بر دوش ایشان نهاده شده است.
جوانگرایی گفتمانی است که مانند بسیاری از گفتمانهای سازندهی دیگر در ایران، رهبر معظم انقلاب اصلیترین مروّج آن بودهاند. بیانیهی گام دوم انقلاب، نقطهی عطفی در امتداد تاکیدات معظم له بر نقش جوانان در بنای تمدن اسلامی به حساب میآید که در بخش عمدهای از آن، این نسل به مخاطب انحصاری پیام ایشان تبدیل میشوند. قشری که بار اصلی گام دوم انقلاب بر دوش ایشان نهاده شده است.[۱]
گفتمان جوانگرایی در آستانهی انتخابات ریاستجمهوری، بیش از پیش دستاویز گروههای مختلف قرار گرفته است و بسیاری از افراد و جناحها سعی دارند تا تفسیری از جوانگرایی ارائه کنند که با اهداف و احیاناً گزینهی مورد نظر خود در انتخابات آینده همخوانی داشته باشد. تا جایی که فیالمثل اگر نامزد گروهی ۴۹ سال داشته باشد، جوان را تا ۵۰ سال و اگر ۳۹ سال داشته باشد، تا ۴۰ سال معرفی میکنند! و یا اگر خود به جوانگرایی اعتقادی ندارند، تفسیری از آن ارائه میدهند که پس از شنیدن آن انسان با خود میگوید: «با این حساب چرا رهبر انقلاب از اصطلاح «پیرگرایی» استفاده نکردند تا نسبت بیشتری میان لفظ و معنا برقرار باشد؟!» این سطح از مواجههی مبتذل، نه تنها به ناکارآمدی این گفتمان در جامعه منجر خواهد شد، بلکه در بلندمدت به انزجار مردم از آن نیز میانجامد. اتفاق تلخی که تا حدودی برای گفتمان عدالتخواهی رغم خورد.
با توجه به آنچه گفته شد، تبیین مفهوم جوانگرایی – آن هم براساس بیانات شخصیتی که پیشگام طرح آن بوده و عمدتاً دیگر افراد نیز به سخنان ایشان استناد میکنند – ضروری به نظر مینماید. تعیین معیاری برای تشخیص جوانی افراد، نحوهی بهره بردن از ظرفیت جوانان، مراد از لزوم جوان بودن و جوان ماندن مجموعهها علاوه بر افراد، شیوهی جوانپروری و تشخیص آنکه در چه عرصههایی اصل بر جوانگرایی است، از ثمرات این بحث خواهد بود. لازم به ذکر است که از طرفی بهرهمندی کشور در مقطع کنونی خود از درصد بالایی جوان (که متاسفانه و با توجه به روند جمعیتی، تا چند سال آینده به این شکل باقی نخواهد ماند) و از طرف دیگر سالخوردگی نسل فعلی مدیران کشور، بستر را برای طرح چنین گفتمانی مهیاتر ساخته است.
بر اساس آنچه که اولاً عقل نیز به آن حکم میکند، عدد سنی به خودی خود هیچ ارزشی ندارد؛ بلکه اقتضا و طبیعت بازههای سنی مختلف و از آن جمله جوانی، با خصالی همراه است که در بحث از جوانی نیز آن خصال مد نظر قرار گرفته است. در نتیجه، اگر فردی از این ویژگیها بیبهره بود دیگر فرقی نمیکند که از لحاظ سنی در عنفوان جوانی به حساب میآید یا خیر. عکس این قاعده نیز صادق است؛ اگر فردی از لحاظ سنی سالها از جوانی فاصله داشته باشد ولی همچنان روحیهی جوانی در آن جریان داشته باشد، جوان به حساب میآید. سردار شهید حاج قاسم سلیمانی از بهترین مصادیق این مطلب به شمار میآید که عدد سنی، نتوانست روحیهی جوانی را از او بگیرد. در هر حال باید توجه داشت که این خصال – که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد – عمدتاً همراه با بازهی سنی جوانی هستند و در نتیجه، نمیتوان هیچ تناسبی میان سن افراد و آن خصال قائل نبود.
در گذشته نگاه بسیاری از مسئولین به جوانان، نگاهی تهدیدمحور بوده است، تا جایی که همواره چگونگی مهار جوانان و جلوگیری از آسیبهای احتمالی آنها به خود و جامعه در عرصههای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و… از مهمترین چالشهای مسئولان بوده و امروزه نیز این نگاه تا حدودی باقی مانده است. رهبر معظم انقلاب در ادامهی مسیر امام راحل و با ارائهی نگرشی متفاوت نسبت به روحیات جوانی، از دل هر تهدید نهفته در عنصر جوانی، فرصتی برای اولاً خود جوانها و سپس جامعه و انقلاب ایجاد کردند و تکیه و اعتماد اصلی خود را به جوانان قرار دادند.[۲]
اولین روحیهی جوانی امیدواری است که اتفاقاً جامعهی امروز ما نیز به شدت نیازمند آن است و بر اساس آنچه رهبر معظم انقلاب در بیانیهی گام دوم فرمودند، «کلید اساسی همهی فقلها» همین امیدواری است. بسیاری از انسانها زمانی که پا به سن میگذارند، کولهباری از تجربههای شکستخورده و آرزوهای محقق نشده را بر دوش میکشند که این ناکامی نیز دلایل متعددی دارد؛ از ضعف ارادهی فردی گرفته تا مساعد نبودن شرایط اجتماعی. اما جوان به اقتضای جوانی خود، از طرفی هنوز از ارادهای مستحکم برخوردار است و از طرف دیگر آرمانخواهانه در صدد اصلاح جامعه در مسیر تعالی بر میآید. البته باید توجه داشت که همانقدر که پرتوی امید در دل جوان راحتتر شعله میگیرد، خاکستر یأس نیز زودتر بر آن مینشیند. بر همین اساس است که رهبر فرزانهی انقلاب توجه ویژهی خود را مصروف امیدبخشی به جوانان ساختهاند.[۳]
ابتکار و نوآوری نیز دومین ویژگی بازهی جوانی است.[۴] ذهن انسانها و جوامع عمدتاً محدود به افقهایی شکل میگیرند که در آن پرورش یافتهاند و به همین دلیل، نسلهای جوانی که در جامعهای پیشرفتهتر از پدران خود رشد کردهاند، از افقهای تازهتری برخوردار بوده و در نسبت با نسل پیشین، خلاقتر و نوآور به حساب میآیند. نسل جوان در پی پشت سر گذاشتن محدودیتهایی است که بر محدودیت افق نسلهای گذشته، بر ذهن آنها حاکم کرده است. به عنوان مثال، معلمی که فکر میکند بدون تختهسیاه و گچ نمیتوان تدریس کرد و استفاده از ابزارهای نوین آموزشی، تنها به حواسپرتی دانشآموزان میانجامد! البته باید توجه داشت که این نوآوری و خرق عادت جوانان، نباید به قانونگریزی و ضابطهناپذیری بیانجامد. تنها بر ریل ضابطهها است که حرکت نوآورانه میتواند ضامن پیشبرد جامعه باشد و از هرجومرج تحولات بیحساب جلوگیری کند، وگرنه چه تغییرهایی که منجر به عقبگرد شدهاند.[۵]
انرژی و تحرک، سومین ویژگی این دوره از زندگی آدمی است:[۶] «جوانی در درون دل نهفته است / جوانی در نشاط و شور خفته است». این شور و نشاط که در بعد روحی بیشتر به همان شکل امید و ابتکار جلوه میکند، حتی در قوای جسمانی جوانان نیز قابل مشاهده است. به کمک همین شور و نشاط جوانی است که انسان در مسیر یک تحقیق علمی از خواب شب دل میکند، در مقابل موانع بزرگ دل به دریا میزند و در راه فتح یک قله، بیوقفه گام برمیدارد. چشم خسته، دل لرزان و پای فرتوت کهنسالی توان چنین استقامتی را ندارند.
تربیت نسلی که در هوای جامعهی طاغوتی را تنفس کرده است با نسلی که از بدو تولد در یک جامعهی اسلامی چشم به جهان گشوده، بسیار متفاوت خواهد بود. در میان نسلهای جامعهی اسلامی نیز هرچه میگذرد، تصفیهی هوای آلودهای که میراث دوران طاغوت است، ریههای تربیتی نسلهای بعدی را پرتوانتر ساخته و آنها را نسبت به نسلهای قبلی ممتاز میسازد.[۷] این رشدیافتگی، چهارمین ویژگی و امتیاز نسل جوان در نسبت با نسلهای پیشین خود است. البته باید توجه داشت که همچنان که تجربهی اندوختهی نسلهای پیشین در تربیت نسل بعدی مفید خواهد بود، بیتجربگی نسل جوان در اقدامات خود میتواند مخرب واقع شود. این بیتجربگی میتواند دست دشمن را برای تحریف آنچه در گذشته رخ داده است، بازتر گذارد. اهمیت انتقال تجربیات در میان نسلها به عنوان ضامن پیشرفت یک جامعه، از همین نکته نشأت میگیرد: «بهره از روز جوانی ببرد آن پسری / که ز جان گوش به پند پدر پیر کند». بخش قابل توجهی از بیانیهی گام دوم به رفع آسیب همین بیتجربگی اختصاص پیدا کرده و شرایط زمان پهلوی و مسیر طی شده را به تفصیل بیان کرده است.[۸]
آخرین ویژگی جوانی که در این یادداشت به آن خواهیم پرداخت، پاکی و صفای روح است.[۹] درست است که در جوانی، قوای شهوانی انسان به اوج خود میرسد، اما جوان که هنوز غبار گناههای متراکم در وجودش رسوخ نکرده و قلبش را مانند سنگ و یا از آن سختتر نساخته است، توانی بیشتری برای مهار هوای نفس خود نیز دارد. آن فرد کهنسالی که قوای شهوانیاش سیار کمتر از یک جوان است، بعضاً از صفای باطنی برای مقابله با همانمقدار از امیال نفسانی خود نیز ندارد. اینگونه است که میبینیم بسیاری از علمای ما حسرت صفای باطن جوانان را میخورند و جوانی را سکوی پرش انسان به بالاترین درجات و یا درهی سقوط او به اسفل درکات میدانند.
میشود ویژگیهای دیگری نیز برای دوران جوانی برشمرد، ولی سعی این یادداشت بر آن بود که اهم این ویژگیها را بر اساس آنچه که در بیانات رهبر معظم انقلاب به دست میآید ارائه دهد. البته هر کدام از این ویژگیها میتواند موضوع یک یادداشت مستقل واقع شود و به تفصیل مورد بررسی قرار گیرد و در این مجال، به هرکدام از آنها اشارهای گذرا شد. در ادامه به نتایجی که از تبیین پیشگفته از مفهوم جوان به دست خواهد آمد، اشاره خواهد شد.
اولاً روشن شد که تقلیل جوانگرایی به یک بازه سنی خاص صحیح نیست. مراد از جوان بودن، برخورداری از ویژگیهایی است که پیش از این به آنها اشاره شد. شخص فرضاً سی سالهای که آینده را تاریک میبیند و امیدی جز به غرب ندارد، محافظهکارانه ابتکارها را کنار میزند و… بهرهای از جوانی نبرده است و حاج قاسمی که در دههی هفتم زندگی خود لحظهای از پا نمینشیند، رد پای خلاقیت در یکایک اقداماتش دیده میشود و… از هر جوانی جوانتر به حساب میآید.[۱۰]
ثانیاً تاکید رهبر معظم انقلاب بر لزوم جوان بودن و جوان ماندن مجموعهها بیشتر روشن میشود.[۱۱] جوانی یک مجموعه را به جوان بودن اعضای آن محدود ساختن، نادرست است. اگرچه بخشی از جوانی مجموعهها به جوانی اعضای آن باز میگردد، اما اصل در جوان دانستن یک مجموعه به پویایی ساختار، امیدی که در اهداف و چشمانداز آن خودنمایی میکند، مجالی که به اندیشههای ابتکاری میدهد و… باز میگردد.
ثالثاً اگر جوانی را به یک بازهی سنی محدود کنیم که جبراً از زمانی آغاز میشود و در زمانی به پایان میرسد، دیگر جوانپروری معنا نمییابد؛ حال آنکه اگر جوانی را در مؤلفههای پیشگفته بدانیم، میتوانیم در کنار جوانگرایی به جوانپروری – به معنای تقویت این مؤلفهها در افراد و مجموعهها – نیز بپردازیم.
رابعاً جوانگرایی نباید صرفاً در عرصهی مدیریت دیده شود. استفاده از اندیشههای جوان در طرحها و ایدهها، گسترش فعالیتهای خودجوش جوانان و… نیز سهم تعیینکنندهای در جوانگرایی دارند.[۱۲]
در نهایت باید توجه داشت که برخی از جایگاهها بیش از نیاز به تحرک و ابتکار جوانی، نیازمند پختگی است و نباید جوانگرایی را به عنوان یک شعار بیقید و افراطی جا انداخت، زیرا چنانکه در ابتدای این یادداشت مورد اشاره قرار گرفت، آنوقت به ضد خود تبدیل خواهد شد و مردم را از آن منزجر میسازد. به عنوان مثال، نمیتوان همانگونه که در عرصههای اجرایی یک دستگاه دولتی از جوانگرایی سخن به میان میآوریم، در عرصهی مرجعیت شیعی نیز به مطالبهگری بپردازیم.[۱۳]
اگر نتوانیم تحلیل درستی از جوانگرایی داشته باشیم، هیچگاه نخواهیم توانست از بیداد فرتوتی فعلی دستگاههای حکومتی عبور کنیم و اگر از چالهای به چاه نیفتیم، حداقل آن است که در جا خواهیم زد.
[۱] اینک در آغاز فصل جدیدی از زندگی جمهوری اسلامی، این بندهی ناچیز مایلم با جوانان عزیزم، نسلی که پا به میدان عمل میگذارد تا بخش دیگری از جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ را آغاز کند، سخن بگویم. (بیانیهی گام دوم انقلاب)
[۲] تجربهى من این است که اگر ما به جوان اعتماد کنیم، آن جوانى که شایسته دانستیم به او مسئولیت بدهیم و صلاحیتش را داشت؛ نه هر جوانى و هر مسئولیتى، از غیر جوان هم بهتر و مسئولانهتر کار را انجام مىدهد؛ هم سریعتر پیش مىبرد، هم کار را تازهتر و همراه با ابتکار بیشترى به ما تحویل خواهد داد؛ یعنى روند پیشرفت در کار حفظ مىشود. برخلاف غیر جوان که ممکن است کار را بالفعل خوب انجام دهد، اما روند پیشرفت در آن متوقّف خواهد شد. غالباً اینگونه است. (گفت و شنود در دیدار جمعی از جوانان؛ ۱۳۷۷/۰۲/۰۷)
[۳] یأس، بزرگترین آفت جوان است. جوانها بدانند که متأسفانه یأس به روح جوان زودتر راه پیدا مىکند؛ همچنان که امید اینگونه است. (دیدار با جمع کثیری از دانشجوایان و دانشآموزان؛ ۱۳۶۸/۰۸/۱۰)
[۴] جوان مرکز نوآورى است، مرکز خلاقیت و ابتکار است. (بیانات در حرم رضوی؛ ۱۳۹۱/۰۱/۰۱)
[۵] قانونگرایى خیلى مهم است. قانون ریل است؛ از این ریل اگر چنانچه خارج شدیم، حتماً آسیب و صدمه است. گاهى قانون ناقص است، گاهى قانون معیوب است؛ امّا همان قانون معیوب هم اگر چنانچه عمل نشود – که منتهى به بلبشو و هر که هر که خواهد شد – ضرر آن عمل نشدن، بیشتر از ضرر عمل کردن به قانون است. این را باید نهادینه کرد؛ در مجموعهى دستگاهها این باید نهادینه بشود. (بیانات در دیدار با رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت؛ ۱۳۹۲/۰۶/۰۶)
[۶] من اساساً در بین این خصوصیّات مهمّى که جوانان دارند، سه خصوصیّت را خیلى بارز مىبینم، که اگر آنها مشخّص گردد، و اگر آنها به سمت درستى هدایت شود، به نظر مىآید که مىشود به این سؤال شما پاسخ داد. آن سه خصوصیّت عبارت است از: انرژى، امید، ابتکار. اینها سه خصوصیت برجسته در جوان است. (گفت و شنود در دیدار جمعی از جوانان؛ ۱۳۷۷/۰۲/۰۷)
[۷] همهى سعى دشمنان ما این است که این عناصرِ زنده کننده و پیش برنده را از جوانهاى ما بگیرند؛ ایمانش را بگیرند، اعتماد به نفسش را بگیرند؛ کمااینکه در دورهی طاغوت موفق شده بودند … الآن هم جوانهاى آن دوران که پیرمردهاى امروزند، آنهایى که تحت تأثیر انقلاب قرار نگرفتند، اگر مراجعه کنید، همان روحیه و احساس را در اینها مىبینید؛ تربیت غلط دوران جوانى آن روز. (بیانات در دیدار با انجمنهای اسلامی دانشآموزان؛ ۱۳۸۶/۰۲/۱۹)
[۸] نادانستهها را جز با تجربهی خود یا گوش سپردن به تجربهی دیگران نمیتوان دانست. بسیاری از آنچه را ما دیده و آزمودهایم، نسل شما هنوز نیازموده و ندیده است. ما دیدهایم و شما خواهید دید. … برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربهها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت. (بیانیهی گام دوم انقلاب)
[۹] شما جوانید؛ دلهاتان پاک است، روحهاتان شفاف است. دست یافتن به رتبهها و مقامات معنوى و روحى در سنینى که شما هستید، شاید بشود گفت ده برابر آسانتر است براى کسى در سنین من. مىتوانید توجه پیدا کنید، مىتوانید توسل پیدا کنید، مىتوانید با خدا انس پیدا کنید، مىتوانید خودتان را از گناهان دور نگه دارید؛ یکى از خصوصیات جوان همین است. (بیانات در دیدار با شرکتکنندگان در ششمین همایش ملی نخبگان جوان؛ ۱۳۹۱/۰۷/۱۲)
[۱۰] بعضی از افراد میانسال مثل جوانهایند؛ سنّ شهید سلیمانی حدود شصت سال بود، [امّا] دیدید در کوه و دشت و بیابان و همهجا چطور مثل جوانها حرکت میکرد، از هیچ چیز نمیترسید. (بیانات در سخنرانی تلویزیونی در سالروز قیام ۱۹ دی؛ ۱۳۹۹/۱۰/۱۹)
[۱۱] سپاه تجدیدپذیر است، کهنه بشو نیست، پیر بشو نیست – افراد پیر میشوند امّا سازمان پیر نمیشود – معناى این آن است که از همهى عناصرى که میتوانند به این تجدیدپذیرى کمک کنند، باید استفاده بشود. (بیانات در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ ۱۳۹۴/۰۶/۲۵)
[۱۲] معنای اعتماد به نیروهای جوان این است که اوّلاً در برخی از مدیریّتهای مهم کشور از جوانها استفاده بشود و به جوانها اعتماد بشود؛ ثانیاً از ابتکارهایی که انجام میدهند و حرکت اینها و حوصله و نشاط کار اینها استقبال بشود. (بیانات در سخنرانی تلویزیونی در سالروز قیام ۱۹ دی؛ ۱۳۹۹/۱۰/۱۹)
[۱۳] اینکه ما میگوییم در مدیریّتها از اینها استفاده بشود، معنایش این نیست که نسل قبلی را بکلّی بشوریم بگذاریم کنار! نه، بر حسب اقتضا، یکجا مدیریّت یک جوان، یک جا مدیریّت یک فرد مجرّب و کارکشته. (بیانات در سخنرانی تلویزیونی در سالروز قیام ۱۹ دی؛ ۱۳۹۹/۱۰/۱۹)