سینمای جنگ از موثرترین رسانههای روایتساز جهت برساخت افکار عمومی
سینمای جنگ پتانسیل بسیاری بالایی در همراهسازی افکار عمومی با سیاستهای نظام حکمرانی دارد. تجربه جنگ تحمیلی و اکنون تجربه حضور در منطقه و دفاع از حرم این ظرفیت عظیم را روی میز ما نهاده است که بتوانیم روایت کنیم و خوب هم روایت کنیم. اگر «اراده روایتگری» به وجود آید، بدون تردید دست ما به مراتب از دست حریف پرتر است.
عزت نفس ایرانی با «منصور»
«منصور» روایتی است که برای نسل جوان جامعه که روزانه با قهرمانها و اسطورههای غربی و هالیوودی مواجه میشود و به دنبال قهرمان اصیل خود میگردد بسیار دلپذیر و غرورانگیز است. این غرور ملی صحیح و داشتن حس عزت نفس ملی در صحنههای پیچیده جهانی، یکی از راههای بهبود تصویر ملی جمهوری اسلامی ایران و ارتقای قدرت رویارویی با ترفندهای نرم دشمنان به شمار میرود که باید با تولید بیشتر و باکیفیت چنین آثاری تحکیم یابد.
عصیان روی خط موازی
رشد اعجابانگیز فیلمهای ضدسرمایهداری همزمان با افزایش نگرانیها نسبت به نابرابری، تبعیض و ظلم سیستمی و فراگیر بازتولیدشده نظام سرمایهداری معاصر، همواره این پرسش را مطرح میکند که به مصداق این مثل که «چاقو دسته خود را نمیبرد»، این حجم رسانهای و فکری نقد سرمایهداری، آیا خود برنامهای بازارگرا با هدف جلب و جذب نظر مخاطب خسته از وضع موجود است که میخواهد سوژه خود را بفروشد و سود خود را ببرد؟
کلوزآپ از عدالت در سینما
سینما، مردمیترین و جمعیترین هنر معاصر است؛ شاید بیش از موسیقی، ادبیات یا نقاشی که مخاطب و سلیقه خاص دارد. برای ارتباط با توده مردم که دغدغهشان عدالت است، باید به زبان سینما و با رعایت آداب یک هنرمند عدالتخواه که اولین آن تماس مستقیم با همین مردم است، به خلق اثر هنری فکر کرد؛ در غیر اینصورت فیلمی روشنفکرانه، بیخاصیت، پرحرف و تهی از معنا در انتظارمان خواهد بود.