برخی از شواهد نشان میدهد، سیاستمدار سلامت و برخی از بازیگران کلیدی، درکی از زمان و مکان ندارند. انگار آنها هم پی سهم و جاهی آمدهاند. انگار مامور شدهاند که از این آب گلآلود بهره خود را ببرند. برخی سهمخواهیها و بکشبکشها دوباره چشممان را میآزارد. مطالبات صنفی و گروهی به بهانه بروز کرونا، همان خطایی است که نه تنها نظام سلامت را به پیش نخواهد برد، بلکه درههایی ایجاد میکند که جبرانش بسیار سنگین خواهد بود. کرونا را فرصتی بدانیم برای اصلاح، امتحانی بدانیم برای تغییر به نفع مردم، نه فرصتی برای انتفاع و منافع صنفی. اگر فرصتهایی که با کرونا نصیب نظام سلامت شده است، قدر دانسته نشود و زود به خود نجنبیم، نظام سلامت در چاههایی به مراتب بزرگتر از طرح تحول نظام سلامت خواهد افتاد. دیر بجنبیم طرح تحولها در پیش است! اما اگر قدر این لحظات و ساعات را بدانیم و روزنههایی که برای نظام سلامت گشوده شده است را اولا خوب بشناسیم و در ثانی تقویت کنیم، به نظر میرسد آینده به مراتب روشنتر از امروز در پیش روی نظام سلامت خواهد بود.
انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند ۱۳۹۸ را میتوان آغازی بر همراهی جدیتر سلامت در ساحت اجتماع و سیاست ایران حداقل طی ۴۰ سال گذشته دانست. از آن زمان که همهگیریهایی مثل طاعون و وبا از چهره شهرها و روستاهایمان پاک شده، دیگر چنین تحمیلی کمتر دیده شده است. سالها سلامت آرام و بیصدا در گوشهای از سپهر اجتماعی ما ریشه دوانده؛ آنگونه که بود اما نبود، اثر داشت اما عیان نبود، حسش میکردیم اما نمیدیدیمش؛ حاضری بود که در چشم سیاستمداران و تصمیمگیران غایب مینمود.
آری! در این سالها نظام سلامت قلعهای برای خود بنا کرده که جز خواص اجازه ورود و خروج به آن را نداشت. موفقیتهای درخشان پزشکی در نظام سلامت، و اقتدار ذینفعان و بازیگران این عرصه، مجالی برای حضور سایرین نمیداد. روحانیون و مهندسان و وکلا هرچند در کار خود خبره بودند و البته در کار همدیگر سرک میکشیدند اما به خود اجازه نزدیک شدن به عرصه پزشکی را نمیدادند. حتی مجلسیان که در هر طرح ریز و درشتی دقیق شده و بالا و پایینش میکنند، چشمشان به دهان کمیسیون بهداشت و درمان بود.
نظام سلامت ساختی به خود گرفته که ماحصل سیاستها و تصمیمات کوچک و بزرگی است که خود را به این نحو نمایان کرده است. این سازه در حد امکان، هر چه منابع و امکانات و اختیارات میتوانست دور خود جمع کرد. نتیجه این اتفاق وزارت بهداشتی است که هم سیاست میگذارد، هم اجرا میکند، هم نظارت میکند، هم آموزش میدهد و هم خدمت ارائه میدهد. این قلعه تاریخ دارد، اقتصاد دارد، سیاست دارد، قانون دارد اما همهاش را خواصی نوشتهاند. نه اینکه این خواص بد باشند، نه! اما همه یک رنگ و بو میدهند. آنچه در سایر بخشها قبیح بود، اینجا مباح! آنچه در سایر بخشها حسرت بود اینجا خاطره! ارتباطات و تعاملات بینالمللی با نهادهای حکمرانی بینالمللی بسیار سادهتر از سایر حوزهها در اینجا شکل میگیرد، تربیت نسل جوان متعهد به آرمانهای «توسعه پایدار» و «حکمرانی خوب» به نحو احسن اینجا رقم میخورد.
این خاصشدن و خاصانگاری به حدی است که دولتها خیلی ربطی به وزارت بهداشت ندارند. گاهی (بخوانید بسیاری) پیش آمده در یک دولت چپ، وزیری راست و یا در یک دولت راست وزیر چپ به سرکار آمده است؛ حتی دو وزیر یک دولت به خون هم تشنهاند. نه اینکه دعوا و اختلاف نباشد، نه! بلکه اختلاف درون گفتمانی است! نظام حکمرانی ما امروز با فرزندی مواجه است که ماحصل نگاه و سیاستهای خودش است. فرزندی به اسم نظام سلامت این مولودی که خیر و شرّش درهمتنیده، متأثر از تصمیماتی است که نظام حکمرانی و سیاستگذاری کلان ما به آن بها داده و جهت داده است.
در این فضا، و با این پیشینه، زلزلهای میآید به اسم کرونا! کرونا کمی دیوارههای این قلعه را متزلزل ساخت. آنجا که تصمیمات و اقدامات وزارت بهداشت و پزشکان دستمایهی نقد و تحلیل قرار گرفت و از تنگای این عرصه کاسته شد. وقتی تفکرات و اقدامات غلطی مثل ایمنی گلهای، انجام کارآزمایی بالینی بر روی ایرانیان، سردرگمی پزشکان و کادر درمان در بیمارستانها را مردم دیدند و حس کردند. مهمتر از همه وقتی ناهماهنگی و چندصدایی و به عبارتی سردرگمی مسئولین بهداشت و درمان را به چشم خود دیدند، کمی آن بت ذهنی فروشکست. نه تنها برای مردم بلکه برای مسئولین هم شکست. وقتی موفقترین تجربه قرنطینه زمانی شکل میگیرد که وزارت کشور پای کار میآید و کار بینبخشی شکل میگیرد، وقتی ساخت واکسن، کیت و ونتیلاتور زمانی به ثمر مینشیند که سایرینی غیر از بهداشتیها دستبهکار میشوند، اینجاست که آن باور ترک میخورد. مهمتر از همه وقتی آن علمِ پشتیبانِ حکمرانان یعنی طب مدرن خود را در مقابل طب سنتی بیدفاع مییابد و به جای همراهی به مقابله میپردازد؛ آنجاست که صدای شکافش حتی به گوش بچهها هم میرسد. وزارت بهداشت حس میکند که غلبه و سیطره خود را از دست داده است. عدهای بیسواد (به تعبیر طب مدرن) مردم را با خود همراه میکنند و آنها با وجود حمایتهای تمامقد رهبری و رسانه ملی، دائماً در شکوه و گلایهاند. پروتکلهای وزارت بهداشت را آنگونه که باید جدی نمیگیرند، برخی از مردم (که تعدادشان کم هم نیست) به صراحت میگویند، واکسن نمیزنیم و… .
اما همه اینها را از منظر دیگری هم میشود دید! بیایید کمی با کرونا مهربانتر باشیم. کرونا نیشتری بود بر بدن بیمار نظام سلامت. بدنی که نیاز داشت دردهایش بیشتر و بهتر دیده شود. دردهایی که سالها دلسوزان، عیان و خفا بیان میکردند. میگفتند که ما باید در زمینههایی مثل واکسن خودکفا شویم و این عرصه از جمله اقلام استراتژیک به حساب میآید، اما سالها بود که از صنعت واکسنسازی، تنها سرِ هم کردنش باقی مانده بود. از بهداشت میگفتند، از شبکه بهداشت که همه آبرویمان هست در دنیا. میگفتند که اینقدر بیمهری جفاست. از غفلت نسبت به طبسنتی میگفتند، از اینکه چین دهها بیمارستان طب سنتی دارد و حتی آلمان هم بسیاری از محصولات و داروهای سنتی را استفاده میکند. از تکیه بر تولید داخل در صنایع سلامت مثل دارو و تجهیزات پزشکی میگفتند. بلند فریاد میزدند جوان نخبه ایرانی میتواند کیت، ونتیلاتور، واکسن و… را به راحتی تولید کند، میتواند طب سنتی را به مدرن پیوند دهد. اما غفلتی بر آن قلعه حکمفرما بود؛ قلعهای که گوشش بدهکار جایی بود که علمش از آنجاست. آنجا اگر بگوید طب سنتی، طب مکمل است، پس حتماً هست نه اینکه طب سنتی، طب ایرانی است.
البته این کرونا برای حکمرانان و ذینفعان این قلعه هم فرصتی دوباره فرستاده! فرصتی برای احیاء، برای توبه و بازگشت به دل مردم. توبه از ناکردهها و کردههایی که مردم را رنجانده و تقویت داشتههایی که افتخاری شده است برای ایران و اسلام. کرونا یک شوک بود؛ نظام سلامت میتوانست از این فرصت برای احیاء دوباره خود استفاده کند. کادر درمان و سیاستگذاران سلامت میتوانند از نو تصویر خود را در دل مردم بسازند. میتوانند از محبتی که مردم با بروز کرونا و جانفشانی برخی از کادر درمان در دلشان شکل گرفته بود برای اصلاح و تغییر بهره ببرند. جوانههایی البته به چشم میخورد؛ فرصتهایی است که کرونا در اختیار ما قرار داده است اگر قدر آن را بدانیم:
– جان گرفتن پژوهش و مطالعه در کنار کار بالینی در نظام سلامت
– تقویت سلامت الکترونیک و پزشکی از راه دور: اقدامات و طرحهایی مثل حذف دفترچههای بیمه تأمین اجتماعی
– درونزایی و تقویت (مقاومسازی) نظام سلامت: بروز برخی انتقادات از حکمرانی بینالمللی در سلامت و حرکتهای هرچند کوچکی برای خوداتکایی.
– کار مشترک (مطالعات و اقدامات بینبخشی)
– پر رنگ شدن ظرفیتهای خاموشی مثل طب سنتی
– تقویت تولید داخل در برخی از محصولات مرتبط با نظام سلامت
– درک جایگاه و نقش نظام سلامت و سیاستهای آن برای سیاستمداران ایرانی
– توجه دوباره به شبکه بهداشت و تقویت مراقبت اولیه سلامت
اما برخی از شواهد نشان میدهد، سیاستمدار سلامت، و برخی از بازیگران کلیدی درکی از زمان و مکان ندارند. چه بسا آنها هم پی سهم و جاهی آمدهاند. انگار مأمور شدهاند که از این آب گلآلود بهره خود را ببرند. برخی سهمخواهیها و بکشبکشها دوباره چشممان را میآزارد. مطالبات صنفی و گروهی به بهانه بروز کرونا، همان خطایی است که نه تنها نظام سلامت را به پیش نخواهد برد، بلکه درههایی ایجاد میکند که جبرانش بسیار سنگین خواهد بود. کرونا را فرصتی بدانیم برای اصلاح، امتحانی بدانیم برای تغییر به نفع مردم، نه فرصتی برای انتفاع و منافع صنفی. اگر فرصتهایی که با کرونا نصیب نظام سلامت شده است، قدر دانسته نشود و زود به خود نجنبیم، نظام سلامت در چاههایی به مراتب بزرگتر از طرح تحول نظام سلامت خواهد افتاد. دیر بجنبیم طرح تحولها در پیش است! اما اگر قدر این لحظات و ساعات را بدانیم و روزنههایی که برای نظام سلامت گشوده شده است را اولاً خوب بشناسیم و در ثانی تقویت کنیم، به نظر میرسد آینده به مراتب روشنتر از امروز در پیش روی نظام سلامت خواهد بود.